جدول جو
جدول جو

معنی چت فار - جستجوی لغت در جدول جو

چت فار
واحد وزن برابر یکصد گرم که چتوار نیز تلفظ شود این واژه روسی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چتردار
تصویر چتردار
دارندۀ چتر، کسی که چتر بر سر پادشاه نگه دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ستغفار
تصویر ستغفار
استغفار، طلب مغفرت کردن، آمرزش خواستن، توبه کردن، «استغفراللّه» گفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چتوار
تصویر چتوار
یک چهارم گیروانکه، معادل ۱۲۵ گرم
فرهنگ فارسی عمید
(اُمْ مِ)
نوعی از نخله که غوره اش سرخ و خرمایش سیاه میشود.
لغت نامه دهخدا
(چَ)
نوعی گیاه. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(شَ شِ)
دارندۀ چتر. آن کس که چتر در دست دارد، چترساز. (آنندراج). رجوع به چترساز شود، کنایه از پادشاه. کنایه از صاحب لوا و چتر. آنکه علامت شاهی و بزرگی دارد، کسی که چتر بر سرپادشاه نگه میداشته. چترکش. (آنندراج) :
گشت مهیا همه ترتیب بار
چتر گشاد از دو طرف چتردار.
باقرکاشی (از آنندراج).
رجوع به چترکش شود
لغت نامه دهخدا
(چَ)
دهی از بخش چوار شهرستان ایلام که در 16 هزارگزی باختر چوار و 16 هزارگزی باخترراه شوسۀ ایلام به شاه آباد واقع است. کوهستانی و سردسیر است و 40 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه مورت. محصولش غلات و برنج. شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی قالیبافی و راهش مالرو است. ساکنان این آبادی چادرنشین هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(سِ تِ)
مخفف استغفار:
امید چنانست به ایزد که ببخشد
ایزد بستغفار گناهان گنهکار.
فرخی.
از بوس و کنار تو اگرزشتی آید
هم پیش تو نیکو کنم او را بستغفار.
فرخی.
ابر درمش خواندم و این لفظ خطا بود
محتاج شد این لفظ که گفتم به ستغفار.
فرخی.
آن سید سادات زمانه که نخواهد
شاعر بمدیحش ز خداوند ستغفار.
منوچهری.
کنون زآنچه کردی و خوردی بتوبه
همی کن ستغفار و میخور پشیمان.
ناصرخسرو.
گفت گنهکار تو هم چون ز تست
بیست کنون خود بستغفار خویش.
ناصرخسرو.
فعل تو چنانست که دیگر زمعاصی
واجب نشود بر تو یکی روز ستغفار.
سنایی.
رجوع به استغفار شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ فارر)
فراری وگریزنده از یکدیگر. (ناظم الاطباء). از همدیگر گریزنده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(سَ مَ رَ / رُو)
افزون شدن
لغت نامه دهخدا
(سِ لَ)
دراز شدن موی بینی تا تفره یعنی مغاکچۀ لب پائین.
لغت نامه دهخدا
تصویری از ستغفار
تصویر ستغفار
استغفار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چه کار
تصویر چه کار
چه کار ک کدام کار ک یا مرا چکار ک بمن چه ک بمن چه ربطی دارد ک: (مرا چکار که منع شرابخواره کنم ک) (منسوب به حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چتوار
تصویر چتوار
چتور
فرهنگ لغت هوشیار
مادر بزرگ
فرهنگ گویش مازندرانی
خسیس، آن که خوراک بازمانده ی دیگری را می خورد
فرهنگ گویش مازندرانی
دیوار
فرهنگ گویش مازندرانی
به اجبار چشم برهم گذاشتن، از بی حالی خوابیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
کسی که عادت به کتک خوردن داشته باشد
فرهنگ گویش مازندرانی
افراد چوب به دست و آماده ی دعوا، افرادی که شغل آن ها خرید
فرهنگ گویش مازندرانی
از انواع بازی های بومی که سرگرم کننده است، مطلع و آگاه
فرهنگ گویش مازندرانی
حیله گر، نیرنگ باز، رشن مند
فرهنگ گویش مازندرانی
نیا جد
فرهنگ گویش مازندرانی